start

ساخت وبلاگ
تقریبا به این نتیجه رسیدم که ارشد خواندن آن هم در این مملکت فایده ندارد. قبلا خب خیلی برنامه داشتم. هدف و انگیزه‌ام این بود که کارشناسی را با هر خفتی شده تمام کنم و ارشد را جدی جدی درس بخوانم و زندگی کنم. فکر می‌کردم می‌شود انتقالی بگیرم و همین‌جا چهارتا آدم باسواد توی رشته‌ی خودم ببینم. بعد دیدم قضیه‌ی انتقالی خیلی گره کور دارد. حوصله‌ی هوای کثیف و خیابان‌های تهران را هم خیلی کم دارم. قبلا یک انگیزه‌ای بود برای تحمل‌کردن این‌ها؛ ولی خب الان؟ رفتم از یک دختری که ارشدش را علامه خوانده بود و حالا داشت یک ارشد دیگر هم در فرانسه می‌خواند پرسیدم ارزش دارد اینجا یک ارشد بخوانم؟ گفت نه. با این که خیلی از رشته‌اش راضی بود و دانشگاهش هم گل سرسبد علوم انسانی ایران بود ولی گفت می‌خواهی بخوانی که چی بشه؟ ارشد ایران هیچی ندارد. حق می‌گفت. بعدش رفتم کورس‌های جامعه شناسی پرینستون را چک کردم. نزدیک 100 واحد درسی بود. انقدر تنوع و وسعت داشت که از خواندن عنوان کورس‌ها هم عشق کردم. توی ایران؟ کلی وقت می‌گذاری، انرژی‌‌ات را هدر می‌دهی، منت استاد راهنما می‌کشی، دو سه سال صرف می‌کنی، پایان‌نامه می‌نویسی و ته تهش یک فوق لیسانس می‌اندازند جلوت. خب این بدتر حالم را گرفت. برنامه‌ام ماندن بود. الان چندماه است که همه‌ی برنامه‌هام رفته رو هوا. ناراحتم که نمی‌توانم قرار بگیرم. در اوج قله‌ی رضایتم از زندگی باز هم قرار ندارم. این‌ها خاصیت 20 تا 30 سالگیست؟ نمی‌دانم. بعضی از این هم سن و سال‌های خودم را که می‌بینم واقعا حس می‌کنم عقب مانده‌ام. ورزش حرفه‌ای می‌کنند، از ازدواجشان کلی گذشته و حالا به فکر بچه آوردنند، آیلتس گرفته‌اند...بعد من؟ واقعا گیر کرده‌ام. هر طرفی که بروم باز یک چیزی توی دلم می‌لولد که نه ا start...ادامه مطلب
ما را در سایت start دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soorinetajik بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 12 مرداد 1402 ساعت: 14:37

یک ماه پیش فکر می کردم توی این روزها دارم بهترین و شیرین‌ترین روزهام را می‌گذرانم

الان؛

سخت‌ترین و جدی‌ترین روزها را پشت سر می‌گذارم

امیدوار؛

شاید برسم به بهترین‌ها هم

start...
ما را در سایت start دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soorinetajik بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 19 بهمن 1401 ساعت: 15:35

زمانی که این وبلاگ را می‌ساختم فکر نمی‌کردم آخرین سنگر و سلاحم در برابر هجمه‌ی سیاهی روزگار باشد

( و همچنین جایی برای بکاپ فایل‌های کارورزی‌)

start...
ما را در سایت start دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soorinetajik بازدید : 65 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 12:27

اومدم یه چیزایی بنویسم و برم. حس می‌کنم آخرین آدم زنده‌ی روی زمین هستم. حتی مطمئن نیستم انقدر بتونم دووم بیارم تا یه روز دیگه بیام و این نوشته رو بخونم. بابا چند ماهه سر کار نمیره. من هم نمی‌تونم برم دانشگاه. مامان و خواهرم هم مدرسه ندارن. به شدت شرایط ملتهبیه. روزهاشون یا به دعوا و اعلام تنفر از هم می‌گذره یا به قهر. خیلی سخت شده. این‌که همه‌ش باید توی خونه باشیم سخت‌ترش هم کرده. می‌دونی دارم فکر می‌کنم چطوری باید زنده از این شرایط بیرون اومد. هیچی به ذهنم نمی‌رسه. تا الان یه ثبت خودکشی توی پرونده پزشکیم داشتم. نمی‌دونم چقدر بتونه ادامه زندگیم رو تحت تاثیر قرار بده. با خودم می‌گم این دو ماه رو تا پایان امتحاناتم می‌رم کتابخونه تا دور بشم از فضای خونه. شاید برای خواهرم هم عضویت کانون پرورش فکری رو بگیرم. نمی‌دونم. آدما رو توی اینستاگرام دنبال می‌کنم. چه زندگی‌های آرومی به نظر می‌رسن! دوستم پریسا دغدغه‌ش اینه که بره کنار درخت و گل‌ها و از کتاباش عکس بگیره برای صفحه‌ش. چقدر رنگی!دلم می‌خواست این روزای سخت رو کنار دوستام باشم. ولی فهمیدم هیچ‌کدومشون باهام صادق نیستن. حرفایی که دارم می‌فهمم هر کدوم درباره‌م زده آزارم می‌دن. البته این هم آزارم می‌ده که من به این آدما اعتماد داشتم یه روزی. فکر نکنم دیگه بتونم مثل قبل باهاشون برنامه بیرون رفتن و گردش داشته باشم. حتی دیگه نمی‌تونم حرفامو بزنم بهشون...دیشب از خدا خواستم زندگیم رو بگیره. خودم نمی‌خوام این کارو بکنم ولی می‌خوام اون این کارو برام انجام بده. همه چیز برام سیاهه. چیزی رو نمی‌بینم. حالا دیگه حتی مامان داره با کلمات آشنا باهام حرف می‌زنه نمی‌فهمم. دیشب هم که پیش خاله بودم حس می‌کردم خیلی دورم ازش. نمی‌دونم چی م start...ادامه مطلب
ما را در سایت start دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soorinetajik بازدید : 79 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 18:30

 اگر شما فقط یک پا داشته باشید و کنار خانواده  تان که آنها  هم نفری یک پا دارند،در شهری که همه یک پا دارند زندگی  کنید،ابدا احساس ناتوانی  نخواهید کرد.انسان با شرایط زیستی‌ش کنار می‌آید و چه بسا اگر ب start...ادامه مطلب
ما را در سایت start دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soorinetajik بازدید : 126 تاريخ : چهارشنبه 13 فروردين 1399 ساعت: 4:51

چرا وقتی هنوز جوونم و حوصله دارم و سه تا تار سفید بیشتر پیدا نکردم نمیای؟

start...
ما را در سایت start دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soorinetajik بازدید : 149 تاريخ : چهارشنبه 13 فروردين 1399 ساعت: 4:51

ببین چه فضای سنگینی شده

در صندلی ها فرو رفتهایم

در جیب ها فرو رفته‌ایم

هنزفری ها حکومت میکنند

هیچکس

چهرازی ۲۴

او و دوستاش

فضای گریه داری شده

توییت ها را هم بخوان این وسط

ما شایسته‌ی مغموم‌ترین سوگواری هاییم

 

start...
ما را در سایت start دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soorinetajik بازدید : 116 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 23:21

 

یک حرف هایی هست  که

 

   coudn't explain in english

زنجیرشان کردیم به سیم ارتدنسی و داد کشیدیم آخ درد می کند.

که ما دیگه شرقی های غمگین نیستیم...

داد میکشیم.طلبکاریم.درد داریم.بیکاریم.فریب خورده و بیماریم

+این شب درازه عزیزم.صبح که بیاد نمیدونم...هستم که برات ته قصه رو تعریف کنم؟

start...
ما را در سایت start دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soorinetajik بازدید : 147 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 23:21

من چرا آدم نمیشم.ینی هر بار باید به خودم یادآوری کنم؟هر بار هم دوباره گول بخورم؟چقدر آخه؟چقدر!

باشه اصلا تو بگو دوستش داری و لیاقتش رو هم داره.آخه الان باید بگی؟الان؟؟؟؟دقیییقا همین امسال؟!!!

start...
ما را در سایت start دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soorinetajik بازدید : 167 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 15:15

من دقیقا روزایی که حالم خوب نیست،روزایی که تنهام و دلتنگم و معلوم نیست چه مرگمه یهو صفحۀ بلاگفا رو باز میکنم و میام اینجا.حسم به اینجا شبیه پستوهاییه که توش خمره های ترشی و خیارشور داریم.خلوت و خنک و start...ادامه مطلب
ما را در سایت start دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soorinetajik بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 15:15